کد مطلب:328035 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:372

آیه 284 بقره
سوره بقره ، آیات 248





لله ما فی السموات و ما فی الارض و ان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه یحاسبكم به اللّه فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و اللّه علی كل شی ء قدیر.(284)





ترجمه آیه

آنچه در آسمانها وآنچه در زمین است ، ملك خدا است ، و شما آنچه در دل دارید چه آشكار كنید و چه پنهان بدارید خدا شما را با آن محاسبه می كند، پس هر كه را بخواهد می آمرزد، و هر كس را بخواهد عذاب می كند، و خدا به هر چیز توانا است .(284)

بیان آیه





لله ما فی السموات و ما فی الارض





این جمله دلالت دارد بر مالكیت خدای سبحان نسبت به عالم ، یعنی آنچه در آسمانه و زمین است و منظور از آن ، زمینه چینی است برای جمله بعد، كه

می فرماید: (و ان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه یحاسبكم به اللّه ) و می خواهد بفرماید آنچه در آسمانها و زمین است ، كه از آن جمله ، شما انسانها و اعمال شما است ، و آنچه كه دلهای شما كسب می كند همه و همه ملك خدا است ، و خدا محیط به شما و مسلط و مشرف بر اعمال شما است ، و برای او هیچ تفاوتی ندارد كه شما اعمالتان را علنی انجام دهید، و یا پنهانی ، هر جور انجام دهید، خداوند شما را به آن محاسبه می كند.

و چه بسا می توان نكته ای را از ظاهر آیه دریافت ، و آن این است كه در آیه شریفه بین چهار چیز دو به دو مقابله افتاده ، یعنی بین زمین و آسمان یك مقابله ، و بین صفات درونی و اعمال ظاهری یك مقابله شده ، در نتیجه آسمان هم سنخ و هم طراز اعمال نفس ، و صفات درونی است ، و زمین ، هم سنخ اعمال بدنی قلمداد شده ، پس وقتی می فرماید: آنچه در آسمانها است ملك خدا است ، نتیجه می دهد پس صفات نفسانی بشر نیز ملك او است ، و وقتی می فرماید: (و ما فی الارض ) نتیجه می دهد كه پس اعمال انسانها نیز ملك او است ، و در آخر نتیجه می دهد: آنچه در دلهای آنان پوشیده هست ، چه اظهار بشود و چه نشود ملك خدا است ، و به زودی خدای تعالی با محاسبه خود در این ملك تصرف خواهد كرد.

توضیح معنای : (و ان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه )و بیان اینكه خداوند انسانها رابه جهت احوال و ملكات نفسانی منشاء اعمال محاسبه می كند





وان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه یحاسبكم به اللّه





كلمه : (ابداء) به معنای اظهار است ، در مقابل (اخفا)، كه به معنای پنهان كردن است ، و معنای كلمه (ما فی انفسكم ) (ما استقر فی انفسكم ) است ، یعنی آنچه در دلهای شما جایگزین شده ، چون هم عرف و هم لغت از آن عبارت این معنا را می فهمد، و معلوم است كه در نفس چیزی به جز ملكات و صفات چه فضائل و چه رذائل مستقر نمی شود.

آری آنچه در نفس مستقر می شود صفاتی چون ایمان و كفر و حب و بغض و عزم و غیر اینها است ، اینها است كه هم می توان اظهارش كرد و هم پنهانش داشت ، اما می توان اظهار كرد چون صفات اصولا در اثر تكرار، افعال مناسب با خود پیدا می كند، و وقتی فعلی از كسی صادر شد، عقل هر كس از آن فعل كشف می كند كه فلان صفتی كه مناسب با این فعل است در نفس فاعل وجود دارد. چون اگر این صفات و ملكات در نفس مستقر نبود، افعال مناسب با آن از جوارح صادر نمی شود.

پس با صدور این افعال برای عقل روشن می شود كه منشای برای این افعال در نفس فاعل هست ، و اما می توان اخفا كرد برای اینكه ممكن است انسان آن كاری كه دلالت بر وجود منشاش در نفس دارد انجام ندهد.

و كوتاه سخن اینكه ظاهر جمله : (ما فی انفسكم ) ثبوت و استقرار در نفس است ، البته منظور ما از این حرف این نیست كه از ظاهر عبارت نامبرده می فهمیم كه منظور، استقرار صفات ، به نحوی است كه نظیر ملكات راسخه نتوان آن را از نفس زایل نمود، بلكه منظور ما ثبوت و استقرار تامی است كه می توان صدور فعل را مستند به آن كرد، و ظهور این معنا از جمله ، (ان تبدوا) و جمله (او تخفوه ) قابل انكار نیست ، برای اینكه خود ابدا و اخفا دلالت دارد بر اینكه آنچه در نفس هست طوری است كه هم ممكن است منشا اظهار باشد، و هم ممكن است منشا اظهار نباشد، (پس با ملكات راسخه ای كه نمی شود از بروز و ظهورش جلوگیری كرد، فرق دارد)، پس آیه شریفه به احوال نفس نظر دارد، نه به ملكات راسخه در نفس .

و اما خاطراتی كه گاهی بی اختیار در نفس خطور می كند، و همچنین تصورات ساده ای كه دنبالش تصدیق نیست ، از قبیل صورت و قیافه گناهی كه در نفس تصور می شود، بدون اینكه تصمیم بر آن گناه گرفته شود، لفظ آیه به هیچ وجه شامل آنها نیست ، چون توجه فرمودید كه اینگونه تصورات ، استقراری در نفس ندارند، و منشا صدور هیچ فعلی نمی شوند.

پس حاصل كلام این شد كه آیه شریفه تنها بر احوال و ملكات نفسانیه ای دلالت دارد كه منشا صدور افعال هستند، چه فعل اطاعت و چه معصیت ، و خدای سبحان انسان ها را با آن احوال و ملكات محاسبه می كند. در نتیجه آیه شریفه همان سیاقی را دارد كه آیه : (لا یواخذكم اللّه باللغو فی ایمانكم ، و لكن یوآخذكم بما كسبت قلوبكم ) و آیه : (فانه آثم قلبه ) و آیه : (ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا) دارند، چون همه این آیات دلالت دارند بر اینكه قلوب كه مراد از آن ، همان نفوس است احوال و اوصافی دارد، كه آدمی با آن احوال محاسبه می شود.

و نیز آیه شریفه : (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة ) كه ظهور در این دارد كه عذاب تنها و تنها به خاطر دوست داشتن اشاعه فحشا است ، و معلوم است كه دوستی حالتی قلبی است . (دقت فرمائید)

این بود ظاهر آیه ، و لازم است دانسته شود كه آیه شریفه تنها دلالت دارد بر اینكه محاسبه بر معیار حالات و ملكات قلبی است ، چه اظهار بشود، و چه نشود، و اما اینكه جزای آن ، در دو صورت اظهار و اخفا یك جور است یا نه ؟ و به عبارت دیگر آیا جزا تنها بستگی به تصمیم دارد؟ خواه عمل را هم انجام بدهد یا ندهد؟ و خواه مصادف با واقع هم بشود یا نشود؟ و كاسه ای كه شراب تشخیص داده بنوشد، بعد معلوم شود آب بوده ، آیه شریفه ناظر به این جهات نیست .

اقوال نادرستی كه در تفسیر آیه : (ان تبدو ما فی انفسكم ..و)گفته شده است

این بود نظریه ما در تفسیر آیه مورد بحث ، ولی مفسرین در تفسیر آن به راههای مختلفی رفته اند، چون خیال كرده اند كه آیه دلالت می كند بر اینكه تمامی خاطراتی كه در نفس خطور می كند چه در نفس مستقر بشود و دل آن را بپذیرد و چه نپذیرد مورد مؤ اخذه قرار می گیرد در حالی كه اگر چنین باشد در حقیقت آیه شریفه تكلیفی طاقت فرسا كرده ، برای اینكه همه می دانیم دل آدمی در و دروازه ندارد، هر خیالی و خاطره ای در آن وارد می شود، و این امری نیست كه بتوان از آن اجتناب كرد مفسرین خودشان متوجه این اشكال شده ، بعضی به آن ملتزم شده اند، و بعضی در مقام خلاصی از آن وجوهی ذكر كرده اند.

بعضی گفته اند: آیه شریفه دلالت دارد بر اینكه آنچه وارد دل می شود به حساب می آید، و این تكلیفی است خارج از قدرت ، و به همین جهت آیه ای دیگر كه بعد از آن قرار دارد، آن را نسخ كرده می فرماید: (لا یكلف اللّه نفسا الاوسعها...)

و این پاسخ صحیح نیست ، زیرا اولا: آیه چنین عمومیتی ندارد. و در ثانی تكلیف به ما لا یطاق و طاقت فرسا از خدای حكیم بدون شك ، جایز نیست ، و در ثالث خود خدای تعالی فرموده : كه در دین هیچ حرجی بر شما نیست ، (و ما جعل علیكم فی الدین من حرج ).

بعضی دیگر گفته اند كه : آیه شریفه مخصوص كتمان شهادت و مربوط به آیه قبل است ، كه درباره قرض سخن می گفت ، لیكن این پاسخ هم درست نیست ، همچنانكه سخن بعضی دیگر كه گفته اند: مخصوص ‍ كفار است ، صحیح نیست .

بعضی دیگرگفته اند: معنای آیه این است كه اگر با اعمال خود بدی های نهفته در دلهایتان را بروز دهید، یعنی آن را علنی كنید، و چنین اعمالی را در انظار عموم مرتكب شوید، و یا در خلوت و پنهان از انظار عموم انجام دهید، در هر دو حال خدا آن اعمال را به حسابتان محاسبه خواهد كرد

بعضی دیگر گفته اند: مراد از آیه شریفه مطلق خاطرات است ، اما مراد از محاسبه ، معنای معمولی آن نیست ، بلكه خبر دادن است ، می فرماید: هر چه به خاطر شما خطور كند چه اظهارش بكنید و چه نكنید، خدا در روز قیامت شما را از آن خبر خواهد داد، و به گفته این مفسر آیه شریفه همان معنا را می خواهد برساند كه آیه (فینبئكم بما كنتم تعملون ) آن معنی را می رساند و این وجه و وجه قبلیش به دلیل اینكه خلاف ظاهر آیه است كه بیانش گذشت مردود است .





فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء، و اللّه علی كل شی ء قدیر





در آیه شریفه ، مغفرت الهی و یا عذاب او فرع بر مالكیت خدا و احاطه اش به اعمال مردم ، شده ، و این مطلب اشاره به این است كه مراد از جمله : (ما فی انفسكم )، صفات و احوال بد درونی است ، گو اینكه كلمه مغفرت گاهی در قرآن كریم در غیر مورد گناهان نیز استعمال می شود، ولی این استعمال خیلی نادر و كم است ، كه احتیاج به كمك قرائن دارد، قرائنی كه بفهماند منظور نوع خاصی از مغفرت است ، نه مغفرت معمولی كه همان آمرزش گناهان باشد، و جمله : (و اللّه علی كل شی ء قدیر) تعلیلی است راجع به مفهوم جمله اخیر و یا به مفهوم همه آیه .

بحث روایتی

بحث روایتی : (روایات مختلف و معارضی كه در باره نسخ یا عدم نسخ آیه (ان تبدو:)آمده است

در صحیح مسلم از ابی هریره روایت كرده كه گفت : وقتی آیه : (لله ما فی السموات و ما فی الارض ، و ان تبدوا ما فی انفسكم ، او تخفوه یحاسبكم به اللّه ) بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) نازل گردید، اصحاب را سخت گران آمد، لذا نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) آمده به زانو نشستند، و عرضه داشتند: یا رسول اللّه هر عملی از قبیل نماز و روزه و جهاد و صدقه كه برای ما مقدور باشد بر ما تكلیف بكن ، ولی این آیه از طاقت ما بیرون است .

رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: آیا می خواهید همان را بگوئید كه قبل از شما اهل كتاب گفته بودند، كه (سمعنا و عصینا - شنیدیم ولی نافرمانی كردیم )؟، نه اینطور نگوئید، بلكه بگوئید: (سمعنا و اطعنا، غفرانك ربنا و الیك المصیر - یعنی شنیدیم و اطاعت كردیم ، پروردگارا! از تو آمرزش می جوئیم و بازگشت به سوی تواست ) و چون مردم این را مكرر گفتند تا زبانشان به گفتن آن رام شد،

دنبالش خدای تعالی این آیه را نازل كرد: (آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤ منون ...) و چون مردم به مضمون این آیه عمل كردند، و به خدا و ملائكه و كتب و رسولان خدا ایمان آوردند، خداوند آیه قبلی را كه می فرمود: (ان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه ) را با جمله :(لا یكلف اللّه نفسا الا وسعها... نسخ فرمود.

مولف : این روایت را الدرالمنثور هم از احمد، و نیز از مسلم و ابی داود (در كتاب ناسخش )، و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابی حاتم از ابی هریره آورده ، و قریب به این مضمون را به چند طریق از ابن عباس نقل كرده ، و مساله نسخ را به چند طریق از غیر ابن عباس مانند ابن مسعود و عایشه نیز نقل كرده است .

و از ربیع بن انس نقل كرده كه گفته : آیه مورد بحث محكم است ، یعنی نسخ نشده ، چیزی كه هست منظور از محاسبه (این نیست كه در قیامت در برابر نیت ها و یا صفات بد هم كیفر خواهد بود، بلكه مراد) این است كه خدای تعالی در قیامت (از احوال و اوصاف درونی ) و از اعمال شما خبر می دهد.

و از ابن عباس به چند طریق نقل كرده كه گفته است : آیه شریفه مخصوص كتمان شهادت وادای آن است ، پس آیه از آیات محكمه است و نسخ نشده .

و از عایشه هم روایت كرده كه گفت : منظور از محاسبه ای كه در آیه آمده ، غم و اندوهی است كه به شخص عازم به گناه در اثر ترك آن گناه می رسد، پس آیه به حكم این روایت محكم است نه منسوخ .

و از طریق علی (علیه السلام ) از ابن عباس روایت كرده كه در تفسیر آیه : (و ان تبدوا ما فی انفسكم او تخفوه ) گفته ، این آیه درباره ظاهر و باطن شما است ، می فرماید: خداوند با آن دو به حساب شما می رسد، پس این آیه نسخ نشده ، ولی وقتی خدا خلائق را در قیامت جمع می كند، می فرماید: من شما را به آنچه در دل پنهان می كردید، و حتی ملائكه من هم از آنها خبردار نشدند، خبر می دهم ، و اما خداوند مؤ منین را بعد از خبر دادن در مورد آنچه به دل گذرانده اند می آمرزد، و اما اهل شك و تردید را خبر می دهد به تكذیبی كه در دل نهان داشتند، (ولكن یواخذكم بما كسبت قلوبكم ).

نقد روایات مذكوره و اثبات بطلان قول به منسوخ شدن به آیه كریمه (ان تبدو)

مؤ لف : این روایات با همه اختلافاتی كه در مضامینش هست ، در این كه مخالف با ظاهر قرآنند مشتركند، چون قبلا گفتیم ظاهر آیه این است كه محاسبه بر روی اوصافی است كه دل ها یا مستقلا و یا از طریق اعضا كسب كرده باشد، و حال ، چه این كسب به وسیله عمل ظاهری باشد، و چه درونی و پنهانی ، و چه انسان مؤ من باشد، و چه كافر اما خطورات نفسانی كسب نیست و ظاهر محاسبه ، محاسبه به جزا است ، نه خبر دادن به اینكه چه چیرهائی از دل شما گذشته ، و چه تصمیم هائی گرفته اید، و آنچه ما گفتیم ، هم خود آیه مورد بحث بر آن دلا لت دارد و هم آیاتی دیگر كه گذشت .

و اما مساله خود نسخ اشكال جداگانه ای دارد، و آن وجوهی از خلل است كه باعث می شود از حجیت ساقط شود.

اول اینكه : نسخ خلاف ظاهر قرآن است ، كه بیانش گذشت .

دوم اینكه : مستلزم این است كه تكلیف به چیزی كه خارج از طاقت انسان است جایز باشد، و حال آنكه عقل در بطلان آن هیچ تردیدی ندارد آن هم تكلیفی كه از ناحیه خدای تعالی باشد، حال چه این تكلیف بعدا نسخ بشود یا نشود، بلكه تكلیف كردن به چیزی كه ما فوق طاقت است و سپس نسخ كردن ، اشكالی علاوه دارد، و آن این است كه به حكم روایت آیه شریفه قبل از اینكه مورد عمل قرار گیرد نسخ شده ، و این خود اشكالی است جداگانه (چون معنایش این است كه خدای تعالی هم العیاذ باللّه ، سخن نسنجیده ای گفته ، و سپس پشیمان شده باشد، بر خلاف نسخ بعد از عمل كه معنایش این است كه حكمی كه نسخ شده تا امروز مصلحت داشته و از اول موقت بوده است ).

سوم اینكه : خواننده عزیز به زودی در تفسیر دو آیه بعد خواهد دید كه جمله : (لا یكلف اللّه نفسا الا وسعها) اصلا نمی تواند ناسخ چیزی باشد، بلكه تنها دلالت دارد بر این كه هر نفسی در قیامت به بدی هائی كه خودش كسب كرده ، خواهد رسید، چه اینكه تحملش آسان باشد و چه دشوار، و ما فوق طاقت (چون او خودش آن را برای خود درست كرده نه خدای تعالی )، پس اگر كسی چیزی را بر خود تحمیل كند كه طاقتش را نداشته باشد، و یا به دست خود، زنجیری بپای خود ببندد سرنوشتی است كه خودش برای خود درست كرده ، و غیر از خود كسی را ملامت نكند، پس جمله : (لا یكلف اللّه نفسا الا وسعها) به منزله جمله معترضه ای است كه می خواهد توهمی را دفع كند.

چهارم اینكه : به زودی خواهد آمد كه اصلا تكیه كلام در دو آیه شریفه بر مساله خطورات نفسانی نیست ، و در مساله نسخ حتما باید ناسخ تكیه بر منسوخ داشته و به آن نظر داشته باشد،

و دو آیه (آمن الرسول ...) غرض دیگری را دنبال می كند غیر آن غرضی كه آیه : (لله ما فی السموات و ما فی الارض ...) در صدد بیان آن است ، و انشاء اللّه به زودی مطلب روشن تر خواهد شد.